مطلب
سوم اين است كه گناه بر چهار قسم است. توبه ی اين چهار قسم تفاوت دارد: اوّل حقّ
الله؛ مثل اينكه دروغ گفته كه گناه بزرگي است. شراب خورده كه گناه بسيار بزرگي
است. سلولهاي بدنش پر شده از ترانهها و موسيقيها از ويدئوهاي بدآموز، و بالاخره
با اين نوارهاي بدآموز زياد سروكار داشته است. يك وقت گناه اينگونه است كه اين را
ميگويند «حقّ الله». اين گناه توبهاش چيست؟ بايد آن نوارها را بسوزاند؛
آن فيلمها را نابود كند؛ دست از دروغ گفتن بردارد؛ ديگر شراب نخورد و از گذشته
پشيمان باشد و خود را اصلاح كند و ديگر مرتكب اين گناهان نشود. اگر راستي خود را
اصلاح كند خدا او را ميآمرزد. يا آن خانمي كه بدحجاب است، گناه خيلي بزرگي كرده
است. به اندازهاي گناه بزرگ است كه در روايات ميخوانيم: اگر زني عطر بزند و
نامحرم بوي عطر او را بشنود، تمام آسمان و زمين و ملائكه و در و ديوار او را لعنت
ميكنند. اگر زني با جلوه دادن صورت زيباي خود، جواني را تحريك كند، ظلم كرده است،
و ظلم و گناه بزرگي است. اما اگر چادر سرش كند و راستي خود را اصلاح كند و راستي
از بدحجابي خودش دست بردارد، خدا او را ميآمرزد. اين يك قسم.
قسم دوم
باز هم حقّ الله اما حقّ اللهي كه بايد جبران كند. مثل اين كه نماز نخوانده. آدمي
كه نماز نخواند، خيلي كارش لنگ است: «مَنْ
تَرَكَ الصَّلوةَ مُتَعمِّداً فَقَدْ كَفَرَ» اگر
كسي نماز نخواند مسلمان حقيقي نيست؛ اين كافر واقعي است. ولو اينكه مسلمان ظاهري
است؛ اين كافر است و در روز قيامت در صف كفار است. در صف يهود و نصاري ميباشد.
حتّي قرآن ميفرمايد: آدمي هم كه بد نماز بخواند، اين هم مسلمان واقعي نيست و در
صف كفار است:
(فَوَيْلٌ لِلْمُصَلّينَ ـ
اَلَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ)[1]
واي به
كسي كه بد نماز ميخواند! سهلانگار در نماز است. نماز، در متن زندگي او نيست.
گاهي ميخواند گاهي نميخواند. آن وقت هم كه ميخواند تند و تند ميخواند. گناه
خيلي بزرگي است. يا اينكه روزه نميگيرد. آدمي كه روزه نميگيرد، گناهش خيلي بزرگ
است. حكم روزهخوار براي دفعه ی اول و دوم تازيانه و دفعه ی سوم قتل است. اينقدر
گناه بزرگي است. اگر كسي يك روزه عمداً بخورد بايد شصت روز روزه ی كفاره بگيرد،
علاوه بر آنكه آن روز را هم بايد بگيرد. يا اينكه شصت نفر را اطعام كند.
اما اگر
خمس نداده يا زكات نداده، در حقيقت آتش خورده است؛ مال بچه يتيم خورده است. مال امام
زمان(ع) را خورده است. خوب گناه خيلي بزرگ است. وقتي كه اهل دل او را نگاه ميكنند
ميبينند كه آتش از دهنش بيرون ميآيد، مثل بيرون آمدن آتش از تنور. اين گناهان
خيلي بزرگ است. اما اگر كسي توبه كند، يعني از گذشته شرمنده شود، تصميم گرفته از
اين به بعد نماز بخواند و قضاي روزهها را بگيرد و خمس الآن و گذشتهها را بدهد،
تدارك كند، گناه هر چه بزرگ باشد، آمرزيده ميشود.
اينهم
قسم دوم؛ هر دو حقّ الله بود؛ يكي جبران داشت، يكي نداشت.
قسم سوم
حقّالنّاسي است كه جبران نميخواهد؛ مثل غيبت. غيبت گناهش خيلي بزرگ است. به اندازهاي
است كه در روز قيامت، زبانهاي دو گروه از مردم از بس بزرگ ميشود روي زمين ميافتد
و مردم آن را پايمال ميكنند. يك دسته آن زنهائي كه در مقابل شوهرشان پرخاشگر
باشند. و دسته ی دوم آنان كه عيبجوئي و غيبت ميكنند. قرآن ميفرمايد: (وَيْلٌ
لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ)[2] واي به كسي كه زخم زبان بزند، عيبجوئي كند، تهمت
بزند. در روز قيامت غيبت كننده و تهمت زننده را پنجاه هزار سال روي تلّ چرك و خون
نگاه ميدارند تا مردم از حساب فارغ بشوند؛ بعد او را به جهنم ميبرند. اما اگر
توبه كند، ديگر غيبت نكند، شرمنده از اين كارهاي زشتش بشود و خود را اصلاح كند،
خدا ميآمرزد مثل اينكه تازه متولد شده. و اگر بتواند آن تهمتي را كه زده برود رفع
كند و آبرويش را حفظ كند. برود از كسي كه غيبت كرده رضايت بگيرد. البته اين
كارهاي خوبي است. ولي بالاخره جبرانش همان پشيماني ميباشد. اينهم قسم سوم.
قسم
چهارم حقّالنّاسي كه بايد به مردم رد شود. مثل خوردن مال مردم ولو يك ذرّه، ولو
يك دانه گندم. حقّالنّاس به اندازهاي مشكل است كه قرآن ميفرمايد:
(وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأتِ بِما
غَلَّ يَوْمَ الْقِيمَةٍ)[3]
هر كسي
كه مال مردم را بخورد در روز قيامت همان مال به گردنش است. و با رسوائي اين دزد را
به صف محشر ميآورند.
اين آيه
ی شريفه در جبهه نازل شده. در جبهه يك نظامي پيش مسئول بيتالمال آمد و گفت اين
وصله را با نخ بيتالمال به لباسم دوختم و غصبي است؛ حالا من چكار كنم، آيا وصله
را بكنم يا اجازه ميدهي باشد؟ مسئول گفت من نميدانم. آن نظامي وصله را كند و نخ
را تحويل داد. حقّالنّاس مشكل است. اما همين حقّالنّاس كه مشكل است توبه دارد.
بايد از گذشته پشيمان شد و ديگر مال مردم را نخورد. مثل زالو به جان مردم نيفتاد.
علاوه بر اين بايد مال مردم را هم رد كرد. اگر دارد كه بايد رد كند. اگر ندارد
بايد تصميم داشته باشد هر وقت كه دارد رد كند. در اين صورت توبه ی او قبول است.
پي نوشت
ها: